mavara
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:, توسط mansour |
ذهن در ورای ماده ماده به شکل جاندار وغیر جاندار وجود دارد.مواد جاندار حاوی انرژی، جهت سازماندهی(انرژی حیاتی) هستند.دراین بین مغز ابزاری هست که به هماهنگ کردن چنین سازمانی،اختصاص دارد .اما جایگاه ذهن را نمی توان در بدن موجود زنده یا در لابلای فرایندهای شیمیایی و فیزیکی ساده در نظر گرفت. تا چهل سال پیش تصور برآن بود که پیامهای فرستاده شده از مغز،به شکل جریان الکتریکی از رشته ی اعصاب عبور می کند.اما در دهه ی1970 میلادی مشخص شد که دوندگانی بسیار سریع با نام فرستنده های " نورونی " ،در طول رشته های عصبی مغز به سراسر بدن به حرکت در می آید. با مطالعه ی بیشتر تعداد این فرستنده های نورونی افزایش یافتند. به طوری هر یک با ساختار مولکولی متفاوت،سعی در ارسال پیام های متفاوت داشتند.بسیاری ازین فرستنده ها زنجیره هایی پیچیده از اسید امینه ها هستند که " پیتید " نام دارد. اگر مقدار کمی از مایع نخاعی گربه ای را که در خواب است،برداریم و به یک گربه ی دیگر که بیدار است تزریق کنیم،گربه ی دوم نیز به خواب می رود. اگربه شتری در حال چوب خوردن از صاحب است،دقت کنید،خواهید دید که شتر بی تفاوت به جویدن خار ادامه می دهد بی آنکه دردی احساس کند. با بررسی مغز شتر دریافته اند که یک مائه ی شیمیایی به مقدار زیاد در مغزش تولید می شود که اگر آن را به دیگر حیوانات تزریق کنند واکنش نیز به درد کم میشود.خواب ،بیداری ،عواطف و... همه بستگی به پیام رسانهای شیمیایی دارد که مغز تولید میکند. تحمل درد در انسان نیز مانند شتر،بستگی به مواد بیو شیمیایی دارد که " اندروفین " و " انکفالین " نامیده می شود . اندروفین به معنای «مورفین داخلی» و انکفالین به معنای «درون مغزی» مواد دافع درد در بدن انسان است. بنابراین بدن ما قادر است درد را کنترل یا بکلی قطع کند. در مواقع خاص،عواطفات،احساسات شدید،ترس و... می توان بر درد غلبه کرد. برای مثال مادری برای نجات فرزندش به خانه ای در حال سوختن میزند یا سرباز مجروحی که بدون احساس درد در راه وطنش همچنان می جنگد. مواد ضد درد طبیعی،حدودا دویست بار قوی تر از داروهای ساخت بشر است، با این امتیاز که بر خلاف دارئهای مصنوعی ساخت بشر اعتیاد آور نیستند. " پلاسیبوها "یا همان " دارونماها " به ظاهر داروهایی مصنوعی هستند که پزشکان به عنوان دلخوشنک به بیماران می دهند تا از قوای بدنی بیماران بهره بگیرند. این دارونماها(که معمولا ترکیبی از شکر هستند) به تعدادی بیمار به عنوان مسکن های قوی،جهت کنترل درد تجویز می شوند. بین 30 تا 60 درصد بیماران اظهار داشتند که با خوردن چنین قرص هایی درد آنها بکلی بر طرف شده است. نتیجه ای که از این آزمایش بر میآید،تنها تولید " اندورفین ها" توسط نیروی ذهن بیمار می باشد. به همین خاطر دارویی با نام " نالوکسون " که یک ماده شیمیایی ضد مرفین است را به عده ای از بیماران توام با مرفین و دارو نماها دادند. در گروه اول که نالوکسون و مرفین را باهم استفاده کردند. درد همجنان پا بر جا بود و در مورد دوم نیز درد بیماران پس از خوردن نالوکسون عود(بازگشت)کرد.این آزمایش نشان داد که مرفین و اندروفین هر دو یک چیزند با این فرق که مرفین از خشاش و اندروفین از بدن انسان به دست می آید.البته دیری نپایید که آزمایشهای بیشتر روی بیماران،خلاف این امر را ثابت کرد. به طوری که تعداد زیادی از بیماران که " دارونما " خورده بودند،پس از خوردن نالوکسون در حالت بی درد ِ خود بسر بردند. در نتیجه محققان دچار سر درگمی شدند. قدر مسلم اندروفین ها مسکن های داخلی بدن ما هستند اما تنها این مولکول های جدید نمی توانند تمامی پاسخها را در برداشته باشد. بزودی یافته های ناامید کننده ای که در مورد " اندروفین ها " و " انکفالین ها " کشف شده بود به تمام فرستنده های " نورونی " سرایت کرد. این اغتشاش و سر در گمی به ما ثابت می کند که بدون حلقه ی مفقود «میدان حیات» نمی توان بر اساس تنها مواد و مولکولها،تمام فرایند حیات را توجیه کرد. اینکه چه چیز موجب عملکرد آن با چنان هماهنگی دقیقی میشود بسیار با اهمیت تر است.این برتری ذهن بر ماده را می رساند،
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, توسط mansour |
فایده اینکه به قدرتی برسیم که بتوانم ذهن دیگران را تحت کنترل خود در اوریم و بر جسم خود حاکم باشم چیست . اگر این تفکر را دارید که با رسیدن به این قدرت بتوانید دیگران را بنده خود کنید و از انهادر این دنیا استفاده کنید همین حالا می گویم که هیچوقت به این قدرت نمی رسید و مطالب قبلی را درک نکردید . قدرت خدای گونه شدن زمانی در شما ایجاد می شود که فارغ از نیازهای جسمی شوید .و یا قادر به کنترل ان شوید . یک خدای توهم زمانی که داری این قدرت شد می تواند ذهن دیگران را کنترل کند و افکار خودش را به انان القا کند اما این به ان معنا نیست که دیگران نوکر و یا بنده او هستند او دیگران را جزی از خودش می داند و دیگران جزی از کل او هستند یک انسان که به مقام خدای توهم می رسد به دیگران نه به چشم بندگانی که از انها استفاده مادی کند می نگرد بلکه به چشم رهبری که باید انها را به همان راهی که او رفته و به همان قدرتی که او به ان رسیده است رهنمون شود . او همچون چراغ داری در شب است که در جلوی راه تاریکی می رود و دیگران باید که به دنبال او باشند . اساس قدرت در تسلط به دنیای توهم تا زمانی برقرار می باشد که رهبر توهم نخواهد از بندگان خود سو استفاده کند . زیرا سواستفاده کردن از دیگران به معنای ان است که او هنوز نیازمند دیگران است و همین دلیل می تواند قدرت او را در تسلط به دیگران از بین به به برد . زیرا خدا هیچگاه نیاز به بنده ندارد و اولین شرط خدای گونه شدن بی نیازی از دیگران است . خدای دنیای توهم فقط یک راهنما است او فقط یک رابط است . او همانند چوپانی است که مسئولیت انرا دارد که گله را به سوی اغل به برد و از انها در مقابل گرگ حمایت کند البته ممکن است هر چند گاهی هم به دلیل رفع نیازهای جسمی خود که در حد اقل است یکی از این گوسفندان را نیز تناول کند ولی او همیشه سعی می کند غرایز خود را در با لاترین حد کنترل کند او تا زمانی در جایگاه خود باقی می ماند و قادر به تسلط بر دیگران است که به فکر نفع شخصی نباشد. حال می گوید پس این چه فایده ای برای ما دارد که بتوانیم مغز دیگران و جسم دیگران را در اختیار داشته باشم و نتوانیم از ان استفاده کنیم و خود را در عسرت نگاه داریم اگر این گونه فکر می کنید از درک موضوع ناتوان هستند و هیچگاه قادر به رسیدن به درجه خدا گونه شدن نیستند . همانند هزاران جوکی هندی که با یک بادام گرسنگی چهل روز خود را مرتفع می کنند و روی تختی پر از میخ می خوابند و سر انجام دست به گدایی می زنند . شرایط خدای گونه شدن سن لوزم ندارد به شما بگویم که تا زمانی که در سن جوانی هستید نه انکه نخواهید بلکه نمی توانید بر هورمونهای بدن خود کنترلی داشته باشد . به این دلیل این فکر را که تا نزدیک به چهل سالگی بتوانید این قدرت به دست اورید از سر دور کنید جنسیت مردان توانایی بهتری برای رسیدن به قدرت خدای گونه دارند اما چرا زنان نمی توانند زنان هیچگاه قادر به رسیدن به درجه خدای گونه شدن نیستند برای اینکه طبق انچه می دانید خصوصیات ژنتیک انها ازبدو تولد انها را از رسیدن به این قدرت منع می کند داشتن دو کروموزم XX در زنان باعث عدم تکامل سلول های بتز قشر خاکستری می شوند و عدم تکامل در لوب فرونتال خانمها باعث ایجاد ناتوانی زنان در ادارک عقلایی و استدلال منطقی می شود دلیلی که می تواند توجیه کند که چرا تا کنون ما مدعی پیغمبری زن نداشته ایم . و اما اقایان نیز خوشحال نشوند زیرا وقتی به این قدرت خواهند رسید که فاقد هورمون تستسترون کافی برای تحریکات جسمی هستند
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, توسط mansour |
دانشمندان دریافته‌اند بعد از مرگ، فعالیت مغز موشهای صحرایی به مدت ۳۰ ثانیه افزایش پیدا می‌کند. این یافته ممکن است تجربه بعد از مرگ را در کسانی که با احیا قلبی-ریوی (CPR) به زندگی بازگشته‌اند، توضیح دهد. این تحقیق که نتایج آن در نشریه "پیشرفت‌های آکادمی ملی علوم آمریکا" منتشر شده اولین تحقیقی است که بشکلی سازمان یافته فعالیت مغز را در لحظه مرگ بررسی کرده است. برای این پژوهش، دانشمندان با جراحی الکترودهایی را در سطح مغز ۹ موش صحرایی قرار دادند، سپس موشها را بیهوش کردند و با تزریق کلرید پتاسیم قلب آنها را از کار انداختند. پژوهشگران انتظار داشتند که پس از توقف ضربان قلب و تنفس، فعالیت مغز اندک زمانی باقی بماند اما چیزی که آنها را شگقت‌زده کرد این بود که فعالیت مغز موشها، منسجم و یکپارچه، در ۳۰ ثانیه اول بعد از مرگ افزایش پیدا کرد. جورج مسحور استاد بیهوشی دانشگاه میشیگان می‌گوید: "در واقع، فعالیت الکتریکی مغز -که نشانه هوشیاری و فعال بودن ذهن خودآگاه است- لحظاتی پس از مرگ بیشتر از زمان هوشیاری و بیداری بود، این نشان می دهد در اولین مراحل بعد از مرگ، مغز کاملا توانایی فعالیت الکتریکی سازمان یافته را حفظ می‌کند." آنچه از فعالیت مغز ثبت شد افزایش امواج گاما بود که به معنی افزایش هوشیاری است. این امواج با فعالیتهایی مثل حافظه و قوه تشخیص مرتبط هستند، فعالیتهایی مثل بیاد آوردن چهره یک فرد یا تشخیص یک چهره خاص در میان جمع. تجربه پس از مرگ از سالها پیش در انسان بررسی شده است. کسانی که بعد از ایست قلبی به زندگی برگشته‌اند از حرکت در تونلی نورانی یا تونلی که در انتهای آن نوری بوده سخن گفته‌اند عده ای از کسانی که برای لحظاتی ضربان قلب و تنفس‌شان متوقف شده (تعریف بالینی مرگ) اما با احیا قلبی ریوی به زندگی بازگشته اند از تجربه خود سخن گفته‌اند: احساس حرکت در تونلی که در انتهای آن نوری دیده می شود، احساس بیرون آمدن از جسم و نگریستن به بدن خود و آنچه در اطراف آن می‌گذرد از بیرون، رویارویی با عزیزان و افرادی که مورد علاقه متوفی بوده‌اند و یا مرور سریع زندگی فرد. بعد از این تجربه زندگی بعضی از آنها کاملا متحول شده است. اما برخی از دانشمندان این تجربه را نوعی توهم می دانند که بدلیل کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز اتفاق می‌افتد و آن را تجربه واقعی ذهن خودآگاه به شمار نمی‌آورند. ییمو بورییگین، محقق ارشد این پژوهش می‌گوید: "این تحقیق به ما می‌گوید که کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز در زمان ایست قلبی، می تواند باعث فعالیت مغز شود؛ آنهم به شکلی که مشخصه فعالیت مغز در زمان هوشیاری است." "پیش از این همه تصور می کردند که پس از ایست قلبی، مغز به دلیل کاهش اکسیژن و قند از کار می‌افتد." اما شاید این تحقیق نشان دهد فعالیتهای پیچیده مغز با وجود کمبود اکسیژن کم هم ممکن است ادامه یابد. با این حال برخی دانشمندان درباره اینکه این تحقیق نکته ای را در مورد لحظه پس از مرگ در انسان روشن کند، ابراز تردید کرده‌اند. آنها می گویند تنها یک پنجم افرادی که از ایست قلبی به زندگی بازگشته‌اند تجربیاتی مثل حرکت در تونل یا بیرون آمدن از جسم را تجربه کرده‌اند در صورتیکه در این تحقیق تمام موشها افزایش فعالیت مغزی نشان دادند. برخی دیگر نیز استدلال می‌کنند در انسانهایی که دچار ایست قلبی شده‌اند افزایش فعالیت امواج مغزی دیده نشده است. ییمو بورییگین می گوید دلیل این موضوع شاید این باشد که پس از ایست قلبی فعالیت الکتریکی مغز ضعیف است بنابراین نمی توان آن را از روی جمجمه ثبت کرد در حالیکه در این تحقیق الکترودها با جراحی مستقیما روی سطح مغز نصب شده بودند. دانشمندان می‌گویند انجام آزمایش برای اینکه مشخص شود لحظاتی پس از مرگ در ذهن انسان چه می‌گذرد بسیار دشوار است و فقط موارد بسیاری نادری امکان آن فراهم می‌شود. با این حال این تحقیق شاید به درک بهتری از آنچه در این لحظات در مغز می‌گذرد کمک کند هر چند دانشمندان بسیاری هم درباره اینکه از این تحقیق بتواند نتیجه‌ای قابل اعتنا در باره انسان بدست دهد تردید کرده‌اند.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, توسط mansour |
مقاله زیر برداشت ازادی از یک سری مقالات دکتر شولیگن درباره توهم است و انچه درباره توهم در این مقاله نوشته شده است مختص به افراد خاصی است و درباره کسانی که معتاد به ماده خاص توهم زایی هستند صدق نمی کند از این رو در صورتی که افراد معمولی انرا بخوانند دچار گمراهی میشوند .و برداشت انها اشتباه خواهد بود . پس بهتر می دانیم تا اخرین قسمت این سری از مقالات را خوانده و بعد داوری کنید . از هر ۴ نفر یک نفر می خواهد توهم را تجربه کند و از هر چند میلیون نفر فقط ۱ نفر قادر به کنترل توهم خود است . کسانی که با بینش وارد دنیای توهم میشوند قادر هستند توهم خود را کنترل و انرا به هر سوی که می خواهند به برنند . این افراد همانند سوارانی هستند که می توانند توسن خیال خود را می توانند به هرسوی بتازانند . انها در این جهان نه یک بار بلکه هزاران بار زندگی می کنند و هر رویایی برای انان خود یک زندگی حقیقی است . شخصی که بعد از استفاده از یک ماده توهم زا بتواند اید و ایگوی خود را کنترل کند در این جهان بسیار کم است . این افراد(کنترل کننده های اید و ایگو ) که من انها را پادشاهان دنیای توهم و صاحب ان می نامم همان افرادی هستند که در دنیای فانی به کاملترین درجه تکامل انسانی رسیده و قادر به خدای گونه شدن هستند . انها در عین حال اینکه فرق دنیای واقعی و توهمی را می دانند در دنیای توهم نه فقط عاقلانه بلکه انسان وار حرکت می کنند و انچه را که می خواهند از دنیای واقعی داشته باشند در دنیای توهم به معرض ظهور و ازمایش می گذارند رسیدن به سوپر ایگوی که در حالت توهم قادر به کنترل ایگوی خود است برای همه امکان ندارد . یک معتاد هیچگاه قادر به کنترل توهم خود نیست او همانند تکه چوبی در جریان اب است که از مسیر حرکت اب تبعبت می کند و هیچگاه قادر به کنترل توهم و خط دادن به ان نیست .چه برسد به انکه بتواند دیگران را در این دنیا رهبری کند ؟ این افراد متوهم به جای اینکه بتوانند رویاهای شیرین و ارزوهای خود را به فعل در اورند و تجربه کنند تحت تاثیر ناخواداگاه خود قرار گرفته و به جای رفتن به بهشت توهم در دوزخ ان قدم می زنند . انانی که بتوانند خود در رویای توهم رفته و بیدار و هوشیار باشند همان هایی هستند که می توانند دیگران را به دنیای توهم برده و می توانند افکار دیگران را نیز در دنیای توهم کنترل کنند . در طول تاریخ معدود افرادی بودند که توانستند در دنیای توهم قدم زده و دیگران را به دنیای توهم برده و در این دنیا رهبر و سرور انها باشن
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, توسط mansour |
نمی دانم چقدر با فناوری v2k (صدا در جمجمه ) آشنایی دارید و یا با طرح کنترل فکر سازمان سیا mk-ultra و یا پروژه هارپ ؟ من چندین پست درباره v2k و استفاده از ان در ترک اعتیاد نوشته ام . اما تصور کنید یکی از مقامات برجسته یک کشور متخاصم امریکا در سازمان ملل متحد بخواهد سخنرانی کند ولی وقتی به پای تریبون رفت به پنه پنه بیفتد دستگاه وی دو کی v2k یک بلندگوی لیزری است که می تواند اصوات را در جهت خاصی به سمت مغز شما هدایت کند و شما صدا را از طریق جمجمه می شنوید بطوری که نفر بغل دست شما هیچ چیز نمی شنود حالا ژاپنی ها با استفاده از فناوری v2k و یک میکروفن می توانند ابتدا صدای طرف را از 40 متری گرفته و همان صدای خودش را با یک بلندگوی v2k به سمتش بفرستند طبق ازمایشات شخص دچار ناتوانی در صحبت کردن می شود پژوهشگران ژاپنی وسیله الکترونیکی ساخته اند که می تواند با ارسال پارازیت افراد پرگو را از راه دور وادار به سکوت نماید. اگرچه هر کدام از ما ممکن است در موردهایی از پر حرفی کسانی کلافه شده و آرزوی وجود چنین ابزاری را کرده باشیم، اما خطرهای بالقوه این وسیله برای آزادی بیان و اندیشه را نمی توان نادیده انگاشت. کازوتکا کوریهارا، از موسسه ملی علوم صنعتی و فناوری [ژاپن] و کوجی تسوکادا از دانشگاه اوکانومیزو [ژاپن] اعلام کردند که آنها اسلحه مخل-گفتاری ساخته اند که می تواند هدف خود را وادار به سکوت نماید. این وسیله از فاصله ای تا حدود 30 متر می تواند گفته های هدف خود را ضبط کند. سپس، این وسیله گفته های آن فرد را به سمت او بازفرستاده و سبب می شود که وی قبل از ساکت شدن دچار لکنت زبان گردد. سازندگان این ابزار در مقاله ای در "کرنل یونیورسیتز ارکایور" (آرشیو دانشگاه کرنل) درباره چگونگی عملکرد آن توضیح دادند: هنگامی که ما صحبت می کنیم از صدا نه تنها به عنوان خروجی بلکه از "بازخورد شنیداری" – یعنی از صدایی که از دهان ما بیرون می آید – برای سرنخ نیز استفاده می کنیم. هنگامی که اسلحه مخل-گفتار گفته های گوینده را با دیرکرد زمانی 0.2 (دو-دهم) ثانیه به سوی او بازپس می فرستد، فرایند پردازش شناختی در مغز وی متوقف می شود. این عمل سبب می گردد تا گوینده بدون آن که درد فیزیکی حس نماید از گفتن باز بایستد. این وسیله در مورد کسانی که دارند مطلبی را با صدای بلند می خوانند بهتر از مورد کسانی که به صورت خودجوش حرف می زنند تاثیر دارد. وسیله یادشده همچنین نمی تواند "اوه" ها و "اوم" ها و تمام دیگر فیلترهای گفتاری که در مدت زمان طولانی اظهار می شود را حذف نماید. کوریهارا و تسکودا گفتند آنها امیدوارند اسلحه مخل-گفتار آنها بتواند افراد را در کتابخانه ها ساکت نموده و یا کسانی را هنگامی که در گفت و شنود های جمعی حضور دارند خاموش نماید. در این صورت، آن گونه که خبر تک ورلد نیوز [در پایین تر] اشاره دارد، چه تضمینی وجود دارد که کسانی از آن برای خاموش کردن اظهارات مخالف نظر خود استفاده نکنند؟