mavara
mavara
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 24 دی 1392برچسب:, توسط mansour |

ريشه كلمه شیطان  «شطن» به معنی مخالفت است ‌كه  به هر موجود طغیانگر ي از جن وانس اطلاق ميشود.
در قرآن كلمه ی شیطان  به سه صورت آمده است:

- شیطان بدون الف ولام؛ كه می تواند شامل هر فردی از شیاطین جن و انس، بشود

- الشیطان همراه با الف و لام؛ كه به معنی خاص یعنی ابلیس آمده است،

 شیاطین به صورت جمع؛ كه منظور شياطين جن وانس ميباشد.

ابلیس:

ابلیس از كلمه ی (ابلاس) و به معنای یأس و ناامیدی است.  ابلیس را به این نام می خوانند چون از رحمت خدا ناامید شد.

امام رضا علیه السلام فرمودند:" نام ابلیس، «حرث یا حارث» بوده است. و ابلیس نامیده شد زیرا از رحمت خدا مأیوس گردید."

ابليس  كه از اجنه بود قبل از خلقت بشر به خاطر عبادت زياد خدا به درجات بالاي قرب الهي رسيد، تا جايي كه در صف فرشتگان به تسبيح خدا مشغول بود.در آن زمان اجنه به تناسب درجه تعالي كه هر يك به دست آورده بودند، اجازه ترقي تا آسمانهاي هفتگانه را داشتند،كه بعد از طغيان شيطان از اين امتياز محروم شدند،ودر زمان بعثت رسول اكرم ونزول قرآن كريم اين توانيي آنها كاهش بيشتري پيدا كرد.

پس از خلقت بشر حارث كه از بزرگان جن بود واجنه را كاملترين مخلوق خدا ميدانست،نتوانست خلق اين موجود جديد (آدم) را تحمل كند واو به همراهي عدهاي از پيروان جن اوبه مخالفت باخداوند متعال رو آوردندوعلت آن را برتر بودن جوهر وجودي آنان كه از آتش بود از خاك ولجني كه آدم از آن خلق شده بود بيان كردند.اين تكبر تا به جايي ادامه يافتن كه حتي پس ازتبين علت خلق بشر توسط خداوند وبروز كمالت بشر با اصرار بر نا فرماني موجب غضب خداوند بزرگ را فراهم كردند.با تمرد حارث از سجده به آدم شيطان ناميده شد وچون از مراتب بالا رانده وجايگاه خود را  در عذاب الهي ديد نا اميد  ومايوس از نجات شدو ابليس هم ناميده شد.

شيطان مايوس از رحمت الهي از خداوند تقاضا كرد تا به او عمر طولاني بدهد و قسم خورد كه فرزندان آدم را گمراه كند . خداوند نيز وعده پر كردن دوزخ را ازپيروان جن وانس شيطان داد.قبول درخواست شيطان به علت نا فرماني آدم وهمسرش از دستور خدا واستحقاق قرار گرفتن در آزمونهاي متعدد در  طول زندگي براي به دست آوردن بهشت بود جايي كه با اغفال شيطان واشتباه خودش به سادگي از دست داد.

   او دشمن قسم خورده ی بشریت است. توصیه و سفارش اكید خداوند به بندگانش این است که: «به درستی كه شیطان (ابلیس) دشمن شماست پس او را دشمن بدارید.»

شياطين جن با گمراه كردن آدمي  اورا جزء لشكر خود قرار ميده اند وشياطين جن وانس از اينجا تشكيل ميگردد.
همه  شیاطین تابع دستورت ابلیس بوده و تحت فرماندهی او هستند. قرآن كریم از این گروه بعنوان حزب شیطان (ابلیس) نام می برد.
«شیطان (ابلیس) بر آنها چیره شده پس یاد خدا را از خاطرشان برده است، ‌آنان حزب شیطانند. آگاه باش كه حزب شیطان همان زیان كارانند».


 

فرزندان  شيطان وسر دستگان شياطين جن:

 

1-وَلْها یا ولهان: او مامور طهارت و نماز و عبادت است.او انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است .نمازدیگری شروع کن ، وضوی تو ناقص بود دومرتبه تجدید کن.گاهی در سجده در بدن انسان چیزی می دمد ، به طوری که انسان خیال می کند وضوی او باطل شده و مجبور شود دومرتبه وضو بگیرد.
۲-هَفاف:ماموریت دارد که در بیایان ها و صحرا ها انسان را اذیت کند و برای ترسانیدن او را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید.
۳-زلنبور(یارکتبور): که آن موکل بازاری ها است.لغویات و دروغ ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها زینت می دهد.آنها هم برای این که جنس خود را به فروش رسانند آن اعمال را انجام می دهند.
۴-ثبر:در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود ، صورت خراشیدن ، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.
۵-ابیض: انبیا را وسوسه می کند. یا مامور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می دهد و به وسیله آن ،خونها ریخته می شود.
۶-اعورا: کارش تحریک شهوات در مردان و زنان است و آنها را به حرکت در می آورد ! و انسان را وادار به زنا می کند.عور همان شیطانی است که برصیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند و بعد او را به قتل رساند.
۷-داسم:همواره مراقب خانه هاست.وقتی انسان وارد خانه شود و سلام نکرد و نام خدا را نگوید با او وارد خانه می شود و آنقدر وسوسه می کند تا شر و فتنه ای ایجاد نماید.و اهل خانه را به جان هم می اندازد.هرگاه انسان وارد خانه شد و سلام نکرد و ناراحتی پیدا شد باید بگوید ( داسم، داسم، اعوذبالله منه )
۸-مطرش یا مشوط و یا وشوط:کار او پراکنده کردن دروغ و یا دروغهایی که از خود جعل کرده است و حقیقت ندارد.
۹-قَنْذَر:او نظارت بر خانه افراد می کند هرکس چهل روز در خانه طنبور(نوعی آلت موسیقی)داشته باشد ، غیرت را از او برمی دارد ، به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی تفاوت می شود.
۱۰-دهّار:ماموریت او آزار مومنان در خواب است.به طوری که انسان در خواب ،خوابهای وحشتناک می بیند و یا در خواب به شکل زنان نا محرم در می آید و انسان را وسوسه می کند تا او را محتلم کند.
۱۱-اقبض:وظیفه او تخم گذاری است.روزی سی عدد تخم می گذارد . ده عدد در مشرق ده عدد در مغرب و ده عدد در وسط زمین، از هر تخمی عده ای از شیاطین و عفریتها و غول ها و جن بیرون می آیند که تمام آنها دشمن انسا نند.
۱۲-تمریح:امام صادق (ع) فرمود: برای ابلیس-در گمراه ساختن افراد- کمک کننده ای است به نام (تمریح) و در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می کند.
۱۳-قَزح:ابن کوا از امیرالمومنین (ع) از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمودند: قوس و قزح مگو؟! زیرا نام شیطان ((قزح)) است بلکه بگو ((قوس اله و قوس الرحمن)).
۱۴-زوّال:مرحوم کلینی از عطیة بن المعزام روایت کرده که وی گفت: در خدمت حضرت صادق (ع) بودم و از مردانی که دارای مرض ((ابنه)) بوده و هستند یاد کردم. حضرت فرمودند:(( زوال )) پسر ابلیس با آنها مشارکت می کند و ایشان را مبتلا به آن مرض می شوند.
۱۵-لاقیس:او یکی از دختران شیطان است و کارش وادار کردن زنان به مساحقه و هم جنس بازی زنان است.او مساحقه را به زنان قوم لوط یاد داد . یعقوب بن جعفر می گوید: مردی از حضرت صادق (ع) از مساحقه بازی زن با زن دیگر پرسید : حضرت در حالی که تکیه کرده بود نشست و فرمود: زن زیر و زن رو- هردو ملعون اند. پس از آن فرمود: خدا بکشد((لاقیس)) دختر ابلیس را که چه عمل زشتی را برای زنها آورد.آن مرد گفت: این کار اهل عراق است؟ حضرت فرمود: سوگند به خدا که این عمل در زمان رسول خدا(ص) بود قبل از اینکه در عراق باشد.
۱۶-مُتکَوَّن:شکل خود را تغییر می دهد و خود را بصورت بزرگ و کوچک در می آورد و مردم را گول می زند و به این وسیله آنان را وادار به گناه می کند.
۱۷-مُذَهّب:خود را بصورت های مختلفی در می آورد مگر به صورت پیغمبر و وصی او .مردم را به هر وسیله که بتواند گمراه می کند.
۱۸-خنزب:بین نمازگزار و نمازش حائل می شود..یعنی توجه قلب را از وی برطرف می کند.در خبر است که عثمان بن ابی العاص در خدمت حضرت رسول(ص) عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حائل می شود و حضور قلب را از من می گیرد . حضرت جواب داد: نام آن شیطان  (خنزب)است. پس هر زمان از او ترسیدی به خدا پناه ببر.
۱۹-مِقلاص:موکل قمار است.قمار بازها همه به دستور او رفتار می کنند.به وسیله قمار و برد و باخت اختلاف و دشمنی در میان آنها به وجود می آورد.
۲۰-طَرطَبه:یکی از دختران آن ملعون می باشد .کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را هم به آنان تلقین می کند.
+ نوشته شده در  شنبه هفتم مرداد 1391ساعت 19:10  توسط محمد علی ملکیان  |  نظر بدهید
جن

"والجان خلقناه من قبل من نارالسموم" (سوره الحجر آيه 27)

همانطور كه از متن اين آيه مشخص ميشود، زمان خلقت جن قبل از خلقت آدم بوده و به مدت

نا معلومي جن قبل از انسان هوشمندترين مخلوق غير ملكوتي خدا بر روي زمين بوده است.

در مورد جنس جن امام جعفر صادق(ع) ميفرمايند:خداوند سموم را آفريد كه آتشي است بدون دود و حرارت، واز سموم جن را آفريد. نام اولين جن شومان بود. وازاو و همسرش  ساير جنها بوجود آمدند.

در مورد روح جن وچگونگي ارتباط روح وجسم جن در جايي صحبت به ميان نيامده و كلا" در مورد خلقت جن و ابعاد روحي وجسمي آن اطلاعات زيادي در دسترس نيست ولي از داستانهاي نقل شده در مورد ارتباط بشر با جن ،قرابت زيادي بين روحيات جن وبشر استنباط ميگردد. در اين باره به داستاني در مورد خلقت جن توجه فرماييد كه درستي آن مشخص نيست:

هنگامی که زمان ایجاد عالم و نشاه جنیان فرارسید ، سه امین از امنای فرشتگان در فلک اول توجهی کرده سپس از کارگزارانشان (از آسمان دوم ) آنچه را اینها در آفرینش و ایجاد نیازمند بدانند گرفته و پس از آن به آسمانها فرود آمدند و از کارگزاران دو ( فرشته ) از آسمان دوم و ششم آنجا گرفتند و به ارکان و عناصر فرود آمدند و محل را آماده ساختند .

آنان (سه امین)را سه امین دیگر در پی آمد و از کارگزارانشان از آسمان دوم آنچه را که نیاز بدان (در نش و ایجاد) داشتند گرفتند و به آسمان سوم و پنجم آنجا فرود آمدند و دو فرشته دیگر گرفتند و به آسمان ششم گذر کردند و کارگزار دیگری از فرشتگان گرفته و به ارکان و عناصر فرود آمدند تا تسویه و پرداخت را کامل نمایند ، در این حا شش فرشته باقیمانده فرود آمده و بقیه کارگزاران را که در آسمان دوم و در آسمانها بودند بر گرفتند .

 بنا بر این همه گان بر توصیه و پرداخت این نشاه (به فرمان علیم و دانای حکیم ) گرد آمدند.

وچون نشاه جن به پایان آمد و کالبدش برپا گشت . روح از عالم امر توجهی کرد و در آن صورت روحی دمید که به سبب وجود آن در وی حیات ساری گشت و برخاست و زبان به ثنا و ستایش آنکس که پدیدش آورده است به زبان فطرتی که بر آن سرشته شده است گشود .

و در خویش عزت و عظمتی دید که نه سببش را میدانست و نه برآن کس که بدان (عزت و عظت)افتخار  میورزد زیرا آنجا مخلوق دیگری از عالم طبایع جز خودش نبود از این روی عابد پروردگارش و مصمم بر عزت و افتخار خویش و متواضع و فروتن نسبت به ربوبیت ایجاد کننده اش ( بدانچه که نشاه اش بر آن سرشته شده) باقیمانده تا اینکه آدم خلق شد . (دانستنیها و داستانهایی در مورد جن ص 62)

 از متن اين داستان چنين برميايد كه مواد تشكيل دهنده جن از آسمان دوم تهيه شده است.دراين صورت آتشي كه جن از آن خلق شده با آتش اين عالم ممكن است فرق داشته باشد.شايد هم آنچه از آسمان دوم تهيه شده با آتش  (سموم) آميخته شده  است.

در قرآن مجيد از كلمه "مارج" كه همان شعله رنگين وبدون دود آتش است به عنوان ماده ساخت وخلقت جن ياد شده است. بامطالعه تركيبات شعله آتش ميتوان  دريافت كه بيشترين مواد آن  را كربن،گازهاي CO2،CO واكسيزن تشكيل ميدهد، اگركربن را بيشرين ماده تشكيل دهنده جسم جن بدانيم  ،به اشيايي مانند الماس برميخوريم كه شكلي متفاوت از كربن شعله دارند و ميتوان به تركيبي آلي از كربن فكر كرد كه با چشم ديده نمي شود ولي داراي جسم است. به هر صورت اين تركيب هر چه باشد توانايي حمل روح جن را دارد كه خود موجب توانايي هايي خارق العاده از ديد بشري شده است.ابو علي سينادر کتاب (حدود) خود می نويسد : "جن حيوانی است هوائی،ناطق،دارای جسم و قدرت تشکل باشکال مختلفه".

براي آشنايي بيشتر با جن مشخصات تعريف شده آنها را به شرح ذيل جمع آوري كرده ايم:

-داراي نر و ماده است .

_ زاد و ولد ميكند .

_داراي دسته بندي و سلسه مراتب اجتماعي مانند انسانها است .

-داراي مسلمان وكافر وغيره هستند.

-به انواع ساده ، وتكامل يافته وبسيار تكامل يافته قابل تعريف هستند .

-برخي از آنها در زمينه هاي منفي تكامل پيدا كرده اند ، كه شامل ديو وساير موجودات عجيب وغريب و جنهاي مرتبت با ساحران ويا خداي بعضي از اديان مانند مصريان و اديان بدوي وسرخپوستان ميشود.

- توانايي صدمه زدن به انسان را ندارند مگر به اذن خدا كه درمورد گنهكاران رخ ميدهدو يا اشتباه انسان در  ايجادارتباط با آنها كه موجب فرو ريختن حفاظ الهي بشر ميشود.

-قبل از بعثت پيامبر اكرم انواع تكامل يافته يا متبحر آنهادربرخي از اسمانهاي هفتگانه نفوذ ميكردند ويا به شكل انسان ظاهر ميشدند ،كه بعد از بعثت پيامبر در اين امور محدود شده اند.

- برخي از آنان داراي قدرت نفوذ به جسم انسان وحيوانات و تسخير آنها را به صورت كامل يا مقطعي دارند.

-از نام وقدرت خدا هراس دارند ويا به آن بسيار احترام ميگذارند.

-داراي عمر واطلاعات بيشتري از انسان هستندوافراد مسن آنهاپخته تر وبا تجربه تر از انسانهاعمل ميكنند.

-با توجه به آشنايي با بعضي از امور ملكوتي و اطلاعاتي ، حدسها وپيشگوييهاي خود را به عنوان غيب به جادو گران مرتبط با خود ميدهند كه اين كارموجب گول خوردن وافزايش طرفداران آنها  ميشود.

- افراد تكامل يافته جن ،علم وصنعت را از انسانها آموخته و با اطلاعات وقدرت نيمه ملكوتي آميخته و باقدرت كاربري زياد( مخصوصا توسط القاء مطلب به ذهن انسانها)  مصداق اين ضرب المثل " به عقل جن هم نمي رسد" هستند.

-از نظر خدا جن مكلف است ومجازات ميبيند ويا پاداش دريافت ميكندو درعالم آخرت در بهشت يا جهنم قرار ميگيرد.

-داراي پيامبراني از جنس خود هستند كه از پيامبران بشر تبعيت ميكنند.

-چرخه حياتي آنها از نظر تنفس ،تغذيه وتاثير پذيري از محيط اطراف زياد مشخص نيست. ولي در صورت تصور كم شدن از مواد بدن آنها احتمالا از مواد و مشتقات گاز هاي كربني تغذيه ميكنند و  به آن وابستگي دارند.
+ نوشته شده در  شنبه هفتم مرداد 1391ساعت 19:8  توسط محمد علی ملکیان  |  نظر بدهید
جن

"والجان خلقناه من قبل من نارالسموم" (سوره الحجر آيه 27)

همانطور كه از متن اين آيه مشخص ميشود، زمان خلقت جن قبل از خلقت آدم بوده و به مدت

نا معلومي جن قبل از انسان هوشمندترين مخلوق غير ملكوتي خدا بر روي زمين بوده است.

در مورد جنس جن امام جعفر صادق(ع) ميفرمايند:خداوند سموم را آفريد كه آتشي است بدون دود و حرارت، واز سموم جن را آفريد. نام اولين جن شومان بود. وازاو و همسرش  ساير جنها بوجود آمدند.

در مورد روح جن وچگونگي ارتباط روح وجسم جن در جايي صحبت به ميان نيامده و كلا" در مورد خلقت جن و ابعاد روحي وجسمي آن اطلاعات زيادي در دسترس نيست ولي از داستانهاي نقل شده در مورد ارتباط بشر با جن ،قرابت زيادي بين روحيات جن وبشر استنباط ميگردد. در اين باره به داستاني در مورد خلقت جن توجه فرماييد كه درستي آن مشخص نيست:

هنگامی که زمان ایجاد عالم و نشاه جنیان فرارسید ، سه امین از امنای فرشتگان در فلک اول توجهی کرده سپس از کارگزارانشان (از آسمان دوم ) آنچه را اینها در آفرینش و ایجاد نیازمند بدانند گرفته و پس از آن به آسمانها فرود آمدند و از کارگزاران دو ( فرشته ) از آسمان دوم و ششم آنجا گرفتند و به ارکان و عناصر فرود آمدند و محل را آماده ساختند .

آنان (سه امین)را سه امین دیگر در پی آمد و از کارگزارانشان از آسمان دوم آنچه را که نیاز بدان (در نش و ایجاد) داشتند گرفتند و به آسمان سوم و پنجم آنجا فرود آمدند و دو فرشته دیگر گرفتند و به آسمان ششم گذر کردند و کارگزار دیگری از فرشتگان گرفته و به ارکان و عناصر فرود آمدند تا تسویه و پرداخت را کامل نمایند ، در این حا شش فرشته باقیمانده فرود آمده و بقیه کارگزاران را که در آسمان دوم و در آسمانها بودند بر گرفتند .

 بنا بر این همه گان بر توصیه و پرداخت این نشاه (به فرمان علیم و دانای حکیم ) گرد آمدند.

وچون نشاه جن به پایان آمد و کالبدش برپا گشت . روح از عالم امر توجهی کرد و در آن صورت روحی دمید که به سبب وجود آن در وی حیات ساری گشت و برخاست و زبان به ثنا و ستایش آنکس که پدیدش آورده است به زبان فطرتی که بر آن سرشته شده است گشود .

و در خویش عزت و عظمتی دید که نه سببش را میدانست و نه برآن کس که بدان (عزت و عظت)افتخار  میورزد زیرا آنجا مخلوق دیگری از عالم طبایع جز خودش نبود از این روی عابد پروردگارش و مصمم بر عزت و افتخار خویش و متواضع و فروتن نسبت به ربوبیت ایجاد کننده اش ( بدانچه که نشاه اش بر آن سرشته شده) باقیمانده تا اینکه آدم خلق شد . (دانستنیها و داستانهایی در مورد جن ص 62)

 از متن اين داستان چنين برميايد كه مواد تشكيل دهنده جن از آسمان دوم تهيه شده است.دراين صورت آتشي كه جن از آن خلق شده با آتش اين عالم ممكن است فرق داشته باشد.شايد هم آنچه از آسمان دوم تهيه شده با آتش  (سموم) آميخته شده  است.

در قرآن مجيد از كلمه "مارج" كه همان شعله رنگين وبدون دود آتش است به عنوان ماده ساخت وخلقت جن ياد شده است. بامطالعه تركيبات شعله آتش ميتوان  دريافت كه بيشترين مواد آن  را كربن،گازهاي CO2،CO واكسيزن تشكيل ميدهد، اگركربن را بيشرين ماده تشكيل دهنده جسم جن بدانيم  ،به اشيايي مانند الماس برميخوريم كه شكلي متفاوت از كربن شعله دارند و ميتوان به تركيبي آلي از كربن فكر كرد كه با چشم ديده نمي شود ولي داراي جسم است. به هر صورت اين تركيب هر چه باشد توانايي حمل روح جن را دارد كه خود موجب توانايي هايي خارق العاده از ديد بشري شده است.ابو علي سينادر کتاب (حدود) خود می نويسد : "جن حيوانی است هوائی،ناطق،دارای جسم و قدرت تشکل باشکال مختلفه".

براي آشنايي بيشتر با جن مشخصات تعريف شده آنها را به شرح ذيل جمع آوري كرده ايم:

-داراي نر و ماده است .

_ زاد و ولد ميكند .

_داراي دسته بندي و سلسه مراتب اجتماعي مانند انسانها است .

-داراي مسلمان وكافر وغيره هستند.

-به انواع ساده ، وتكامل يافته وبسيار تكامل يافته قابل تعريف هستند .

-برخي از آنها در زمينه هاي منفي تكامل پيدا كرده اند ، كه شامل ديو وساير موجودات عجيب وغريب و جنهاي مرتبت با ساحران ويا خداي بعضي از اديان مانند مصريان و اديان بدوي وسرخپوستان ميشود.

- توانايي صدمه زدن به انسان را ندارند مگر به اذن خدا كه درمورد گنهكاران رخ ميدهدو يا اشتباه انسان در  ايجادارتباط با آنها كه موجب فرو ريختن حفاظ الهي بشر ميشود.

-قبل از بعثت پيامبر اكرم انواع تكامل يافته يا متبحر آنهادربرخي از اسمانهاي هفتگانه نفوذ ميكردند ويا به شكل انسان ظاهر ميشدند ،كه بعد از بعثت پيامبر در اين امور محدود شده اند.

- برخي از آنان داراي قدرت نفوذ به جسم انسان وحيوانات و تسخير آنها را به صورت كامل يا مقطعي دارند.

-از نام وقدرت خدا هراس دارند ويا به آن بسيار احترام ميگذارند.

-داراي عمر واطلاعات بيشتري از انسان هستندوافراد مسن آنهاپخته تر وبا تجربه تر از انسانهاعمل ميكنند.

-با توجه به آشنايي با بعضي از امور ملكوتي و اطلاعاتي ، حدسها وپيشگوييهاي خود را به عنوان غيب به جادو گران مرتبط با خود ميدهند كه اين كارموجب گول خوردن وافزايش طرفداران آنها  ميشود.

- افراد تكامل يافته جن ،علم وصنعت را از انسانها آموخته و با اطلاعات وقدرت نيمه ملكوتي آميخته و باقدرت كاربري زياد( مخصوصا توسط القاء مطلب به ذهن انسانها)  مصداق اين ضرب المثل " به عقل جن هم نمي رسد" هستند.

-از نظر خدا جن مكلف است ومجازات ميبيند ويا پاداش دريافت ميكندو درعالم آخرت در بهشت يا جهنم قرار ميگيرد.

-داراي پيامبراني از جنس خود هستند كه از پيامبران بشر تبعيت ميكنند.

-چرخه حياتي آنها از نظر تنفس ،تغذيه وتاثير پذيري از محيط اطراف زياد مشخص نيست. ولي در صورت تصور كم شدن از مواد بدن آنها احتمالا از مواد و مشتقات گاز هاي كربني تغذيه ميكنند و  به آن وابستگي دارند.
+ نوشته شده در  شنبه هفتم مرداد 1391ساعت 19:8  توسط محمد علی ملکیان  |  نظر بدهید
جهنم جاویدان

جهنم جاويدان

 همه انبياء واديان الهي  در مورد عاقبت وخيم گناه واعمال زشت به مردم هشدار داده اند.

گنهكاران به ميزان گناهي كه انجام داد ه اند مجازات ميشوند. اين مجازاتها بر اساس آيات قران مجيد شامل اين موارد ميباشد:

_ به قعر جهنم پرتاب ميشوند

_ به جهنم كشده ميشوند ، چه بد كشيدني

_از موهاي پيشاني وپاهايشان گرفته به دوزخ پرتابشان ميكنند

_آتش سوزان

_آتش بزرگ

_آتشي كه زبانه ميكشد

_آتشي كه سرپوش دارد

_آتشي كه به رو كشيده ميشود

_آتش خرد كننده

_ باران آتش گوگرد

_آتش احيا شونده مكرر

_آتش خفت بار

_زنجير بر گردن در آتش

_آتشي كه سوختش مردم وسنگهاست

_آتشي كه پرده هايش آنان را در بر ميگيرد

_آبي از مس گداخته كه چهرهايشان را ميسوزاند

_رسوايي بزرگ ،خفت ،بدون فرياد رس، مورد تمسخر وسرزنش دايمي

_ توسط فرشتگان عذاب از فرار آنان جلوگيري وبه جايگاه خود پرتاب ميشوند

_پوست بريانشان با پوست جديد عوض ميشود

_چترهايي از آتش در بالا سر وطبقهايي از آتش در زير پا

_ تن پوشي از قير وچهرهاي از آتش

_آب جوشي كه روده ها را از هم مي پاشاند

_چهره هايشان در آتش زير رو ميشوند

_ فراموش ميشوند (كسي به ياد آنها نيست )بدانگونه كه در زندگي خدا را فراموش كردند

_جامه هايي از آتش دارند واز بالاي سرشان آب جوش ميريزد

_پشت وپهلو وپيشاني آنانرا با اندوخته هاي دريغ شده از خدا داغ كنند

_ مورد لعنت خدا قرار دارند

_آتشي كه به دلها ميرسد

_ستونهاي دراز وطولاني آتش آنها را در بر ميگيرد

_آتشي كه پوست سر وصورت را ميكند

_ميان جهنم و آب سوزان در رفت وآمدند

-ميان بادهاي سوزان و آب سوزان قرار دارند

_در سايه دودهاي متراكم وآتش زا كه نه خنك است نه آرام بخش

_از درخت زقوم ميخورند وشكمها را از آن پر ميكنند وروي آن از آب سوزان مينوشند

_از آب سوزان مينوشند وسيراب نميشوند

جهنم ودركات آن

 قرآن ميفرمايد:"جهنم ميعادگاه همه آنهاست.هفت دارد وبراي هر دري گروه معيني از آنها تقسيم شده اند"(حجر43-44)

علي (ع) ميفرمايد،جهنم داراي هفت در است، كه به صورت طبقه طبقه است،بعضي بر بالاي ديگر است.

سپس يكي از دستهايش را تقريبا روي ديگري گذاشت وفرمود:"اين چنين ،خداوندبهشت ها رادر كنار هم قرار داد، ولي طبقات جهنم روي همديگرند كه از همه پايين تر "جهنم" است، بالاي آن  " لظي " است وبر بالاي ان " حطمه " است وبر روي آن " سقر " قرار دارد. روي سقر  " جحيم " و روي آن " سعير " وبر بالاي آن " هاويه " قرار دارد.

 در مورد بهشت به نحوه قرار دادن دستهاي آن حضرت اگر توجه كنيد خواهي ديد يكي بالاتر ولي نه كاملا روي دست ديگر قرار دارد وبيشتر حالت اشراف را تداعي ميكند كه با آيات وروايات ديگر منطبق است.و نكته جالبتر قرينه بودن دستها هنگام قرار گرفتن روي هم است

كه در جهنم اين چنين نيست.

 هشدار مسيح  در باره جهنم

 در انجيل برنابا كه از معتبر ترين انجيلها نزد علماي اسلام است اين مطالب به نقل از حضرت مسيح(ع) در مورد جهنم آورده شده:

_ ميكاييل با شمشير خدا شيطان را صد هزار ضربه ميزند واو نخستين كسي است كه به جهنم انداخته ميشود.

_ اي شاگردان من دوزخ يكي است ورانده شدگان براي هميشه در آنجاشكنجه ميشوند.جز اينكه براي آن هفت دركه (طبقه) است ، كسي كه به پايين ترين آن برود عذاب سخت تري به او ميرسد.

_سخن من در باره شمشير ميكاييل درست است ،زيرا كسي كه جز يك گناه مرتكب نشده سزاور يك جهنم است، به همين جهت مغروران با اينكه در يك جهنمند گويا در صد يا هزار دوزخند وشيطان يك ميليون دوزخ را بچشد.

_در دوزخ هيچ نظم وقراري نيست، بلكه هراس وترس هميشگي است.اشعياي پيامبر ميگويد:زبانه آتش فرو نمي نشيند وكرمهايشان نميميرد و داوود گريان گفت ،بر ايشان برق وصاعقه وگوگرد و تند باد بسيار سختي ببارد.

_مردمي را تصور كنيدكه رنج ميكشند  وكسي نيست كه به حالشان دلسوزي كند بلكه همه ريشخندشان ميكنند.

_شكنجه گنهكاران بدست فرشتگاني است كه هيچ رحم ندارند. چه سخت است سرماي سوزاني كه زبانه آتش انرا كم نمي كند. وچه سخت است صداي دندانها وگريه وزاري.

_ آب اردن از اشكهايي كه از آنان جاري ميشود كمتر است. ودر آنجا به همه آفريدگان ، پدر و مادر وآفريدگار خودشان نفرين ميكنند.

طبقات جهنم از زبان مسيح(ع)

_پس همانطور كه گناه هفت نوع دارد در دوزخ هفت نوع شكنجه ديده ميشود

متكبر به علت اينكه خود را برتر از همه ميداند به پايين ترين طبقات رانده ميشود، در حاله كه به طبقات ديگر هم رفته ودرد ورنج آنها را نيز متحمل ميشود. و چون خود را از خدا برتر ميديده زير پاي شيطان وعوامل شيطان قرار ميگيرد ولگد مال ميشود.

حسود كه براي راحتي ونعمت مردم ناراحت وبه بلا ورنج ديگران خوشحال ميشود در طبقه ششمي فرو ميافتد د رآنجاست كه ازدهاي دوزخ بسيار بر او نيش زند واهالي آن طبقات براي درد وعذابش خوشحالي واز پايين نيافتادن او به طبقه هفتم اظهار تاسف ميكنند.

آزمند وحريص دنيا به  طبقه پنجم فرو ميافتد كه سراسر بينوايي و ذلت است وبه او ميگويند به يا آور كه دوست نداشتي در را محبت خدا چيزي بدهي ، از اين رو خدا هم نمي خواهد به تو چيزي برسد. وانواع عذابها به او ميرسد.بيچاره پس از زندگي راحت وپر نعمت به تنگندستي دچار وافسوس ميخورد كه كاش خيراتي داشت ونجات پيدا ميكرد.

شهوت ران به طبقه چهارم فرو ميافتد وهمانطور كه نعمت خدا را ضايع كرده به گندمي كه با پشگل شيطان پخته شده باشد ميماند.ازدهاي دوزخ به گردنش ميپيچد و اهل زنا با زنان دوزخي مجبور به همبستري هستند .زناني كه موهايشان مانند مار، چشمانشان مانند شراره آتش گوگرد ،دهانشان زهرناك وزبانشان تلخ وگزنده است. بدنشان از هر سو باقلاب احاطه شده وچنگالهايي مانند عقاب وناخنهايشان از تيغ واندام تناسليشان از آتش است.

تنبلها  به طبقه سوم ميافتند.درآنجا ساختمانها وكاخها فرو ميريزند زيرا سنگي نيست كه در جاي خود گذاشته شده باشند .سنگهاي بزرگ بر دوش گنهكاراني گذاشته ميشود كه دستهايشان آزاد نيست، زيرا تنبلي نيروي دستانشان را از بين برده وپاهايشان  با ازدهاي دوزخ بسته شده ورنج آورتر آنكه كه كه از پشت سر ملايكه عذاب آنها را به جلو رانده به زمين مياندازند ونه تنها كسي بة آنها كمك نميكند بلكه باري بر بارشان نيز افزوده ميشود.

شكم پرستان در طبقه دوم جاي دارند .در آنجا چيزي يافت نميشود كه خورده شود.دست وپاهاي آنان با غل وزنجير بسته شده ونميتوانند غذاي جهنمي را به راحتي بخورند. ازخوراكهاي آنان كرمها وعقربهايي است كه شكم انها را ازدرون متلاشي ميكنند وبيرون ميايند ومجددا  گرسنگان گنهكارآنها را ميخورند.  

تند خوها وخشمگينان به طبقه اول ميافتند ، جاييكه شياطين ونفرين شدگان ساير طبقات او را زبون داشته وزير لگد مياندازند. آنها را كتك زده و پا بر گردنشان ميگذارند با همه توهين ها نمي توا نند از خود دفاع كنند زير ادست وپايشان بسته وزبانشان نيز قلاب شده است.

 اگر چه مصداق عذاب جهنم براي  اين هفت دسته كه توسط حضرت مسيح ذكر شده با با مصاديق آيات وروايات مجازات گنهكاران  در اسلام تطابق ندارد ولي باكمي دقت متوجه ميشويم كه مصاديق ذكر شده مطلق نيست وبه عنوان نمونه گناهان مورد تاكيد آن پيامبر گرامي بيان شده . شايد هم مثلابتوان شرك ، كفر ونفاق كه از گناهان بزرگ در اسلام است در داخل گناه تكبر (بزرگتر ازخدا ديدن خود) تعبير كرد وقس علي هذا.
+ نوشته شده در  شنبه هفدهم تیر 1391ساعت 18:54  توسط محمد علی ملکیان  |  نظر بدهید
کلمه جهنم و جهنم برزخی

 ريشه كلمه جهنم، واژه‌ایست  عبري  به نام هینوم است( درهٔ هینوم)، كه دره‌ای در بیرون از  اورشليم   است که راه به سمت بيت لحم  از آنجا پیموده می‌شود. کودکان زمانی در آنجا برای خدایی به نام مولوخ  قربانی می‌شده‌اند. و بعدها در آنجا آتشی متداوم در گرفت. ازین رو تصویری شد برای دوزخ(شئول در عبری) مکانی برای محکومیت و انقراض گنهکاران. "جهنم دره" كه در زبان فارسی متداول است، اشاره به اين تاريخ دارد.

جهنم برزخي

در باره جهنم  عالم برزخ در قرآن كريم بسيار كم اشاره شده است وتنها در آيه 46 سوره غافر در باره آل فرعون آمده است :

"آتش هر صبح وشام بر آنها عرضه ميشود وروزي كه قيامت بر پا شود ندا ميرسد آل فرعون را در سخت ترين عذابها وارد كنيد."

در اين آيه سرنوشت آل فرعون  در دو قسمت تبين شده است . درقسمت قبل از قيامت كه همان عالم برزخ ميباشد، گفته شده كه هر صبح وشام آتش بر آنان عرضه ميشود،در اينجا صحبتي از سوختن در آتش ويا ساير عذابها نيست واحتمالا گنهكاران در جوار آتش و حرارت آن قرار مي گيرند.در قسمت بعد از قيامت همه عذابهاي گفته شده در قرآن نصيب آنها خواهد شد كه شامل پايينترين سطح جهنم خواهد بود.  

در حديث معراج نيز رسول اكرم (ص) در آسمان دوم وقتي با مالك دوزخ مواجه ميشود فقط پرده جهنم كنار ميرود، واز داخل آن خبري به دست نميرسد . كه اين شرايط باآنچه كه در آيه 46 سوره غافر گفته شده شرايط مشابهي وجود دارد.

درآيات قرآن مجيد بيان شده است كه در قيامت بهشت وجهنم را مياورند يا نزديك ميشوند.

بر اين مبنا دو فرضيه متصور است. اول اينكه اين دو در عالم ماده هم اكنون وجود دارند يا در آينده خلق وبه صحنه دادكاه الهي نزديك ميشوند ،دوم اينكه در حال حاضر بهشت و جهنم وجود دارد ولي در عالم ملكوت هستند. يعني وجه ملكوتي آنان كه در حال حاضر وجود دارد كه در قيامت تبديل به وجه مادي ميشود تا با بدن مادي در گير سعادت يا شقاوت گردد .اين معني اخير بر آيت وروايات احاطه جهنم بر كافران در همين دنيا عليرغم بي اطلاعي آنان مطابقت دارد.

در مورد تطابق بهشت و جهنم برزخي با باطن بهشت و جهنم جاويدان در عالم ملكوت اطلاعي در دست نيست.واگر هم چنين امري محتمل باشدُبابرپاشدن قيامت موضوعيت آن از ميان ميرود.
+ نوشته شده در  شنبه هفدهم تیر 1391ساعت 18:53  توسط محمد علی ملکیان  |  نظر بدهید
بهشت جاویدان

3-بهشت جاودان

پس از برپا شدن قيامت وصحراي محشر و قرار گرفتن مخلوقات در برابر دادگاه الهي وعبو ر از صراط ،انسانهايي كه نجات پيدا ميكنند به بهشت جاودان منتقل ميشوند. بهشت جاودان در قرآن مجيد فردوس ناميده شده كه از نظر لغوي به پرديس فارس و پارادايس انگليسي نزديك است.

در اين بهشت انسانها با بدنهاي مادي در جهاني پر از نعمت  مادي آميخته با  مواهب ملكوتي مانند كمك فرشتگان وساير مخلوقات ملكوتي تا بي انتها به سر خواهند برد واز لذت قرب وشهود برخوردار خواهند بود.

در در سوره الرحمن دو بهشت با مشخصاتي بخصوص و دو بهشت ديگر  با مشخصاتي مشابه كه پايينتر از  دو بهشت اول قرار دارند به وضوح توصيف شده است.

در سوره واقعه نيز دو  نوع بهشت با دو دسته بندي متفاوت ،يكي براي السابقون وديگري براي اصحاب يمين تعريف شده است. كه احتمالا دو بهشت اول و برتر  ذكر شده  در سوره الرحمن  براي السابقون ودو بهشت پايينتر براي اصحاب يمين باشد.

 تعاريف زير با فرض تطابق وادغام دو تعريف سوره هاي رحمان و واقعه مطرح شده است.

دو بهشت اول يا بالا تر احتمالا  داراي اين مشخصات است:

_ تفكيك دو باغ با شرايط برابر به دو قسمت احتمالا براي تفكيك ساكنان آن  به علت درجه آنان ويا امتيازات روحاني وملكوتي هر بهشت باشد.

_داراي نعمتها ودرختان با طراوت هستند.

_دو رود در اين دو بهشت در جريان است.

_در آنها هر نوع ميوهاي وجود دارد.

فرشها وتكيه گاههايي از ديبا وابريشم دارند.

_مردان همسراني مانند ياقوت ومرجان و مانند مرواريد دارند كه هرگز با كسي تماس نداشته اند(احتمالا جديدا خلق شده اند).

_مجالس آنها در تختهايي صف كشيده وپيوسته يا متقابل هم برگزار ميشود.

_ ازشرابي لذيذ مينوشند كه نه مست ميكند ونه موجب درد سر ميشود.

-          گوشت پرنده از هر نوعي در دسترس است.

-          سخن بيهوده ولغو در آنجا گفته نميشود وفقط گفته ها سلامي است به همديگر(احتمالا شايد معني آن اين باشد كه در گفتارها امنيت وخير خواهي وجود دارد).

 

دو بهشت دوم  يا پايين تر احتمالا داراي اين مشخصات است:

_خرم وسبز هستند

_هر كدام داراي چشمه اي هستند(تسنيم وسلسبيل).

_داراي ميوهاي فراوان ازجمله خرما وانار هستند كه هرگز تمام وممنوع نميشود.

_داراي تختهايي با پوششي از بهترين وزيباترين پارچه هاي سبز رنگ هستند.

_ساكنان در زير درخت سدر بي خار ودرخت طلاح پر برگ وخوشبو با سايه هاي كشيده شده وگسترده قرار دارند.

_همسران مردان  بهشتي بلند قد و احتمالا از زنان زميني كه در افرينش جديد زيباتر وباكره شده اند هستند.اين زنان عاشق همسران خود ،خوشرو ، خوش صحبت وهم سنند.

_علاوه بر آن حوران بهشتي  كه قبلا با كسي تماس نگرفته اند در سراپرده يا خانه هاي مستور در اختيار شوهران خود هستند.
+ نوشته شده در  شنبه هفدهم تیر 1391ساعت 18:51  توسط محمد علی ملکیان  |  نظر بدهید



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: